ناجیه دلها

 

 

 

                                          
                               

نوشته شده در سه شنبه 27 / 1 / 1398برچسب:,ساعت 3:30 بعد از ظهر توسط سروش تنها| |

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::

آه مي کشم تو را , با تمام انتظار
پر شکوفه کن مرا , اي کرامت بهار


در رهت به انتظار , صف به صف نشسته اند
کارواني از شهيد , کارواني از بهار

اي بهار مهربان , در مسير کاروان
گل بپاش و گل بپاش , گل بکار و گل بکار

بر سرم نمي کشي , دست مهر اگر , مکش
تشنه محبتند , لاله هاي داغ دار

دسته دسته گم شدند , مهره هاي بي نشان
تشنه تشنه سوختند , نخل هاي روزه دار

مي رسد بهار و من , بي شکوفه ام هنوز
آفتاب من , بتاب ! مهربان من , ببار !

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::


نوشته شده در یک شنبه 1 / 2 / 1391برچسب:انتظارعشق,ساعت 7:15 بعد از ظهر توسط سروش تنها| |

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::
 

گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن

گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن
گفتم به نام نامیت هر دم بنازم

گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم
گفتم که دیدار تو باشد آرزویم


گفتا که در کوی عمل کن جستجویم

گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن

گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن

گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن

گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن

گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن

گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن

گفتم ز حق دارم تمنای سکینه
گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه

گفتم رخت را از من واله مگردان

گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان

گفتم به جان مادرت من را دعا کن

گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن

گفتم ز هجران تو قلبی تنگ دارم

گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم

گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن

گفتا به آب دیده دل را شستشو کن

گفتم دلم از بند غم آزاد گردان

گفتا که دل با یاد حق آباد گردان


گفتم که شام تا دلها را سحر کن

گفتا دعا همواره با اشک بصر کن


گفتم که از هجران رویت بی قرارم

گفتا که روز وصل را در انتظارم

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::


نوشته شده در یک شنبه 1 / 2 / 1391برچسب:مهدی,ساعت 7:11 بعد از ظهر توسط سروش تنها| |


:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::


از نو شکفت نرگس چشم انتظاري ام

گل کرد خار خار شب بي قراري ام


تا شد هزار پاره دل از يک نگاه تو
ديدم هزار چشم در آيينه کاري ام

گر من به شوق ديدنت از خويش مي روم
از خويش مي روم که تو با خود بياري ام


بود و نبود من همه از دست رفته است
باري مگر تو دست بر آري به ياري ام


کاري به کار غير ندارم که عاقبت
مرهم نهاد نام تو بر زخم کاري ام

تا ساحل نگاه تو چون موج بي قرار
با رود رو به سوي تو دارم که جاري ام

با ناخنم به سنگ نوشتم : بيا , بيا
زان پيشتر که پاک شود يادگاري ام


:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::

نوشته شده در یک شنبه 1 / 2 / 1391برچسب:گل نرگس,ساعت 7:6 بعد از ظهر توسط سروش تنها| |


:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::


اسير مانده ايم در بهانه هاي پاپتي
و ميله هاي آهنين و عشق هاي ساعتي

حوالي نگاهمان دوباره صف کشيده است
صداي تيک تاک غم , شماره هاي صنعتي !

امان از اشتباه هاي نا تماممان , همان
تفاخر هميشگي به هيچ هاي قيمتي !

ميان قرن حادثه کجاست اتفاق عشق
نمانده در تسلط همان هبوط لعنتي ؟!

کسي نيامد از تبار انتظارمان ببين
که مانده ايم سخت در هجوم بي لياقتي !

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::


نوشته شده در یک شنبه 1 / 2 / 1391برچسب:بهانه,ساعت 7:5 بعد از ظهر توسط سروش تنها| |


:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::



اگر چه روز من و روزگار مي گذرد
دلم خوش است که با ياد يار مي گذرد

چقدر خاطره انگيز و شاد و رويايي است
قطار عمر که در انتظار مي گذرد

به ناگهانيِ يک لحظه عبور سپيد
خيال مي کنم آن تک سوار مي گذرد

کسي که آمدني بود و هست، مي آيد
بدين اميد، زمستان، بهار، مي گذرد

نشسته ايم به راهي که از بهشت اميد
نسيم رحمت پروردگار مي گذرد

به شوق زنده شدن، عاشقانه مي ميرم
دو باره زيستنم زين قرار مي گذرد

همان حکايت خضر است و چشمه ظلمات
شبي که از بَرِ شب زنده دار مي گذرد

شبت هميشه شب قدر باد و، روزت خوش
که با تو روز من و روزگار مي گذرد


:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::


نوشته شده در یک شنبه 1 / 2 / 1391برچسب:روزگار,ساعت 6:45 بعد از ظهر توسط سروش تنها| |


:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::


اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري
کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟

چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي
اي آنکه در حجابت درياي نور داري

من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟
برعکس چشمهايم چشمي صبور داري


از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما
کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟

در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت
کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟


:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::

نوشته شده در یک شنبه 1 / 2 / 1391برچسب:نگاه,ساعت 6:43 بعد از ظهر توسط سروش تنها| |

 

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::
 

خدا کند که بهار رسیدنش برسد

شب تولد چشمان روشنش برسد

چو گرد بر سر راهش نشسته ام شب و روز

به این امید که دستم به دامنش برسد

هزار دست پر از خواهشند و گوش به زنگ

که آن انارترین روز چیدنش برسد

چه سالها که درین دشت ، خوشه چین ماندم

که دست خالی شوقم به خرمنش برسد

بر این مشام و بر این جان چه میشود یارب!

نسیمی از چمنش بویی از تنش برسد

خدای من دل چشم انتظار من تا چند

به دور دست فلک بانگ شیونش برسد؟

چقدر بر لب این جاده منتظر ماندن؟

 

 

خدا کند که از آن دور توسنش برسد

 

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::

 

 

 

 

 


 

 

نوشته شده در چهار شنبه 28 / 1 / 1391برچسب:بهار,ساعت 2:15 قبل از ظهر توسط سروش تنها| |

 :::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::

 

در امتداد خزان ، روزها زمستانی

 

و در غیاب شما ، آفتاب زندانی


جسارت است ولی یک سوال می پرسم

 

چقدر در پس پرده حضور پنهانی ؟

 

ببین برای شما جمعه ندبه می خوانند

 

نوادگان زمین خسته از پریشانی

 

چه وقت میرسد آقا نگاهتان باشد

 

برای شب زدگان آیت غزل خوانی ؟

 

چرا نمی رسی ای منتقم ببین امروز

 

به نیزه ها شده قرآن به دست شیطان

 

دوباره پنجره ها ، زل زدن به غربت شهر

 

در انتظار شما ای طلوع پایانی

 

 

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::


نوشته شده در چهار شنبه 28 / 1 / 1391برچسب:خزان,ساعت 2:5 قبل از ظهر توسط سروش تنها| |

 

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::
 

 

ازفکرگناه پاک بودن عشق است


ازهجرتوسینه چاک بودن عشق است


آن لحظه که راه می روی آقاجان


زیرقدم تو خاک بودن عشق است

 

 

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::
 

نوشته شده در چهار شنبه 28 / 1 / 1391برچسب:گناه,ساعت 2:4 قبل از ظهر توسط سروش تنها| |

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::
 

 

جمعه یعنی شوق،یعنی انتظار

جمـعــه یعنـی طاق ابروی نـگار

جــمـعه یـعنـی غـروب غصه دار

جمعه یعنی مهدی چشم انتظار

جمـعه هــا بر ما دعا دارد حبیب

در قــنــوتش یاد ما دارد حبـیــب

کـاش روزی بـه دست دلـبـــــرم

ســـایه پـرچم بیفــتـد بــر سرم

 

 

اللهم عجل لولیک الفرج مولانا صاحب الزمان

 

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::
 

 

 

نوشته شده در سه شنبه 27 / 1 / 1391برچسب:شوق انتظار,ساعت 3:2 بعد از ظهر توسط سروش تنها| |

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::
 

 

جمعه یعنى یک غزل دلواپسى***جمعه یعنى گریه هاى بى کسى


جمعه یعنى روح سبز انتظار***جمعه یعنى لحظه هاى بى قرار


بى قرار بى قراریهاى آب***جمعه یعنى انتظار آفتاب


جمعه یعنى ندبه اى در هجر دوست***جمعه خود ندبه گر دیدار اوست


جمعه یعنى لاله ها دلخون شوند***از غم او بیدها مجنون شوند

 
جمعه یعنى یک کویر بى قرار***از عطش سرخ و دلش در انتظار
 

انتظار قطره اى باران عشق***تا فرو شوید غم هجران عشق

 
جمعه یعنى بغض بى رنگ غزل***هق هق بارانى چنگ غزل


زخمه اى از جنس غم بر تار دل***تا فرو شوید غم هجران دل


جمعه یعنى روح سبز انتظار***جمعه یعنى لحظه هاى بى قرار

 
بى قرار بى قراریهاى آب***جمعه یعنى انتظار آفتاب

 
لحظه لحظه بوى ظهور مى آید***عطر ناب گل حضور مى آید

سبز مردى از قبیله عشق***ساده و سبز و صبور مى آید

 

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::
 




نوشته شده در سه شنبه 27 / 1 / 1391برچسب:انتظار,ساعت 2:59 بعد از ظهر توسط سروش تنها| |

 

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::

کدام گوشه ی دنیا نهفته روی چو ماهت

اله من ز که پرسم نشان یوسف چاهت



چقدر ناز غزل را کشیده ام که سراید

تمام سوز دلم را ز دوردست نگاهت



به کوچه های عبورت چقدر اب بپاشیم

یواشکی من و این چشم های مانده به راهت



هنوز می رسد از لا به لای این همه تقویم

صدای ندبه و زاری ز جمعه های پگاهت



چه قصه ها که شنیدم ز کودکی ز ظهورت

نیامدی و شدم خود چه قصه گوی پر اهت



چقدر هلهله دارد طنین سبز طلوعت

چقدر همهمه دارد گدای این همه جاهت



چگونه جان بسپارم به پای سرخ ظهورت

به وقت گفتن این شعر و یا رکاب سپاهت



شکسته بال عروجم ز تیرهای معاصی

خدا کند که نیفتم ز دیدگان سیاهت



تمام شهر و محل را سپرده ام که بگویند

به هر کجا که تو هستی خدا به پشت و پناهت



دعاترین دعاها همین دعای نگار است

امان بده که بمیرم به پای بقیت الاهت

 

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::
 


 

نوشته شده در سه شنبه 27 / 1 / 1391برچسب:یوسف زهرا,ساعت 2:58 بعد از ظهر توسط سروش تنها| |

 :::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::

 

با همه لحن خوش آوایی ام
در به در کوچه تنهایی ام

ای دو سه تا کوچه زما دورتر
نغمه تو از همه پرشورتر

کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی

کاش که همسایه ما می شدی
مایه آسایه ما می شدی

هر که به دیدار تو نائل شود
یک شبه حلال مسائل شود

دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه مارا عطشی دست داد

نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت

نام تو آرامه جان من است
نامه تو خط امان من است

ای نگهت خواستگه آفتاب
بر من ظلمت زده یک شب بتاب

پرده برانداز زچشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم

ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعده دیدار ما,,,

 

مرحوم آقاسی

 

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::
 


 

 

نوشته شده در سه شنبه 27 / 1 / 1391برچسب:تنهایی,ساعت 2:56 بعد از ظهر توسط سروش تنها| |

 :::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::

 

 

به یاد روی مه آلوده اش غزل خوانم

به فکر ماه پس ابرم و هراسانم


چقدر طول کشید انتظار ، می ترسم

به وقت آمدنت زنده ام ؟ نمی دانم


به فکر پرده کشیدن ز رویت ای ماهم

که از زمان ظهورت حدودا آگاهم


نه ، دور نیست زیاد این زمان ظهور

ببین صدای قدمت آید از ته آهم


عطش برای شرب نگاهت ببین به لب هایم

همین بس است بیا و نگو نمی آیم


برای انتظار تو آقا توانمان رفته

برای شیعه بد است آقا ، نگو که تنهایم


پس از هزار و چند قرن هنوز می نالم

که شیفته رخ ماه و خراب آن خالم


ولی همین که خوب فکر می کنم شاید من

به شاخه های درخت شکفتنت کالم


مرا نبین که به گلشن و چمن خارم

امید آمدنت را به روی گل دارم


به خاطر گلها بیا بهار گلزارم

 

که سیصد و سیزده گل در این چمن دارم

 

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::
 


 

 

نوشته شده در سه شنبه 27 / 1 / 1391برچسب:گل,ساعت 2:54 بعد از ظهر توسط سروش تنها| |

 

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::
 

 

چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی

چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی

خلیل آتشین سخن! تبر به دست بت شکن!

خدای ما دوباره سنگ و چوب شد....نیامدی

 

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::

 

 

نوشته شده در سه شنبه 27 / 1 / 1391برچسب:غروب,ساعت 2:53 بعد از ظهر توسط سروش تنها| |

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::
 

 

 

نمی دانم چه بنویسم

 

 

نمی خواهم که بنویسم

 

 

ولی عشقم به یاد تو

 

 

مرا دیوانه می سازد که بنویسم!

 

 

 

 

شب هنگام است…

 

 

دلم در خلوت سردش

 

 

کنار بغض بی بندش

 

 

درون ذهن پر دردش

 

 

مرا مستانه می سازد که بنویسم !

 

 

 

 

تو ای زیباترین سنبل

 

 

تو ای ختم چهارده گل

 

 

تو ای عشق علی گویان

 

 

حضورت در دل خوبان

 

 

به من جانانه می گوید که بنویسم!

 

 

 

 

تویی هم اسم پیغمبر

 

 

تویی خوشبوترین عنبر

 

 

تو والاتر زیک رهبر

 

 

فراغت در دل امت

 

 

مرا مجنون می سازد که بنویسم! 

 

 

شدی یوسف در این دوران

 

 

تو هستی شاه مظلومان

 

 

منم یعقوب این کنعان

 

 

که عشقت در دل و در جان

 

 

به من شاهانه می گوید که بنویسم!

 

 


:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::



 

نوشته شده در سه شنبه 27 / 1 / 1391برچسب:فراغ,ساعت 2:45 بعد از ظهر توسط سروش تنها| |

 :::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::

 

 

آقا سلام گرچه بلند است جایتان

 

می خواهم از زمین بنویسم برایتان

یک نامه حاوی همه حرفهای راست

یک نامه از کسی که کمی عاشق شماست

یک نامه از بلندی انسان که پست شد

یک نامه از کسی که دچار شکست شد


این نامه مدح نیست فقط شرح ماتم است

یک ذره از هزار نوشتم اگر کم است


بعد از شما غبار به آیینه ها نشست

شیطان دوباره آمد و جای خدا نشست


پرپر شدند در دل طوفانی از بدی

گلهای رو سپید همیشه محمدی

آمد به شهر فاجعه، اسلام راحتی

انسان منهدم شده، قرآن زینتی


بیمارهای عشق خدا« بهتر»ی شدن

د

جلباب هایمان کم کم روسری شدند

خورشید مرد و شام تباهی دراز شد

بر روی دشمنان در این قلعه باز شد

در کسوت قدیمی آزادی زنان

دنیای ما اگرچه گرفتار آمدست

اما هنوز تشنه نام محمد است

در انتهای نامه خیسم سلام بر


نام بزرگوار و نجیب پیامبر

به امید ظهور یار

 

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::

 

 




 

نوشته شده در سه شنبه 27 / 1 / 1391برچسب:ظهور,ساعت 2:44 بعد از ظهر توسط سروش تنها| |

 

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::

 

از سر كوچه ی یك دسته شقایق امروز
می وزد بوی نسیم
می رسد عطر بهار
***

هم نفس با گنجشك
همره شبنم موسیقی موزون نسیم
از تن كوزه ی مرطوب سحر
از لب سبز دعا
می طراود گل سرخ
***

توسن تیزتك ذكر سحرگاهی من
می برد همره خویش
تا علفزار وصال
دقتر واژه ی دلتنگی را
***

زائر خسته ی چشمان ترم
بر سر راه امید
سالها منتظر است
سالها چشم به ژرفای افق دوخته ام
باد ، در حوض وضو می گیرد
چشمها غسل زیارت كردند
زیر باران سرشك
***

همره باد سحر
سفری باید كرد
تا دیار گل سرخ
تا صریح لب شیرین نگار
***

تشنه ام
تشنه ی كشف و شهود
تشنه ی دیدن لبخند گل سرخ انارم شب و روز
***

 

من به همراه نسیم
همسفر با گل سرخ
پا به پای صلوات
جمعه را می جویم
***
باد از بیشه ی سرسبز دعا می آید
از گلستان مفاتیح و جنان
منتظر باید ماند
فصل روئیدن گل نزدیك است
می وزد از طرف قبله ی سجاده ی من
نفس صبح بهار
بوی یك باغ امید
عطر یك جمعه ی سبز
فصل گل نزدیك است
لاله از سینه ی دشت
سبزه از دامن كوه
كبك با قهقهه گفت
منتظر باش
كه خورشید طلوع می كند از مغرب عشق
***
سنبل از چینه ی باغ
اشك های گل حسن
خنده ی شانه به سر
نغمه قمری مست
می سرایند گل نرگس را
***
باغ پر می شود از نرگس مست
دشت پر می شود از گندم عشق
باز دل وسوسه ی خوردن گندم دارد
امتحان نزدیك است
***
اقتدا می كنم اینك به پدر
كه به یك لحظه و یك جا
همه رضوان را
به دو گندم بفروخت
***
راه من لیك جدا می شود از راه پدر
من ز راه دگری خواهم رفت
از گذرگاه جنون
كوره راهی كه از آن
همه ی اهل ملامت رفتند
***
از خیابان حضور
از گذرگاه شهود
تا بیابان فنا
از خم كوچه ی رندان غزل خواهم رفت
***
من تفال به غزل خواهم زد
به كتاب غزل پیر خمین
تا قسم یاد كنم یوسف را
كه به مكاره ی بازار جنون
جمعه بازار وصال
بهر خال لب دوست
ناخلف باشم اگر من
همه هستی را
به جوئی نفروشم

 

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::


 

نوشته شده در سه شنبه 27 / 1 / 1391برچسب:کوچه تنهایی,ساعت 2:43 بعد از ظهر توسط سروش تنها| |

 

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::
 

 

هزار جمعه رسید و نگار ما نرسید ................ هنوز وعده دیدار یار ما نرسید

شكسته قلب و دل ما ز هجر غمبارش ......... زحد گذشته غم و غمگسار ما نرسید

سیاه تر زسر زلف اوست عالم ما ........... چه شد سپیده این شام تار ما نرسید

زبان حال غلامان آستانه اوست ............ كه جان رسید به لب شهریار ما نرسید

نوای قلب و دل بیقرار ما اینست ............ دوای قلب و دل بیقرار ما نرسید

خزان هجر تو پژمرده كرده گلها را. .............. گذشت عمر گران و بهار ما نرسید

به صبح جمعه بر آورد عاشقی فریاد .............. هزار جمعه رسید و نگار ما نرسید


:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::
 

 

نوشته شده در سه شنبه 27 / 1 / 1391برچسب:جمعه,ساعت 2:42 بعد از ظهر توسط سروش تنها| |

 

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::
 
 
خدا كند كه مرا با خدا كنی آقا

ز قید و بند معاصی رها كنی آقا


دعای ما به در بسته میخورد ای كاش!

خودت برای ظهورت دعا كنی آقا


هر چی سعی میكنم درست بشه ، نمیشه ....
انگار نمیتونم كه بشه ..........
 
 
:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::

 

نوشته شده در سه شنبه 27 / 1 / 1391برچسب:آقا,ساعت 2:41 بعد از ظهر توسط سروش تنها| |

 

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::
 
 
ای مرد در هزاره چندم رها شده

در جمعه ای عزیز ولی گم رها شده


آیا شنیده ای كه زمین مرگ می وزد

مفلوك، زیر سایه گندم رها شده ؟



آیا شنیده ای كه شب ما در سكوت محض

در آرزوی صبح تكلم رها شده؟


شاید تویی كه در دل هر كوچه میوزی

شاید تویی كه در دل مردم رها شده


شاید تو آن غریبی محضی كه تا كنون

در صحن آسمان هشتم رها شده


یا آنكه اتفاق می افتد شبیه عشق

یك اتفاق شكل تبسم رها شده



من با هزار لهجه تو را حرف میزنم

دریایی و میان تلاطم رها شده


گم میشود زمین و زمان در طلوع تو

خورشید در میان مردم رها شده............


:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::

 

 

نوشته شده در سه شنبه 27 / 1 / 1391برچسب:خورشید,ساعت 2:39 بعد از ظهر توسط سروش تنها| |


Power By: LoxBlog.Com